گربه ها توي فصل بهار پرر و پرحرارت ترند . نمي دونم عاقبت اين بي احتياطي و عجله ي ناشي از شور و حرارت بوده يا چيز ديگه اي كه پاي گربه رو لاي درخت گير انداخته بود . شاخه هاي زيباي درخت زيتون باغچه ي دست راستي، پاهاي گربه رو در هم قفل كرده بود تا گربه در اوج لطافت بهار بين اونهمه عشقبازي و جنون، در خلوت خودش و تنهاي تنها با مرگ روبرو بشه . ما هم بي خبر از همه جا در حال چشيدن عطر خوشايند اردي بهشت در بين بوي تند و زننده ي لاشه اي در ناكجاآباد بوديم گربه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

راشین وب 09197977577خرید و فروش انواع فلزیاب های برتر جهان اخبار روز ایران و جهان بهترین سایت قصه شب ...این یادداشت ها را برای تو می نویسم شاعرانه های وامق کبودْراهنگی دانلود پ